دارای 21 امتیاز و 0 نظر | بخش سیاسی | mehre1.blogfa.com |
من در مطالب متعددی بر رفتارهای دوگانه و تبعیضآمیز امپرالیستهای جهانخوار تاکید کردم. اینکه ادعای سکولاریزم و لیبرالیزم در ممالک غربی و شبه غربی، افسانهیی بیش نیست! یا لااقل در وجودش در آنجاها شک دارم.
با این وجود مورد کپیتالیسم به مثابه یک رژیم/نظام ایدئولوژی اقتصادی بر آن کشورها حاکم است و این لزوماً به معنی سکولار و لیبرالیستی آن ممالک نیست!
میشود دلایل و شواهد فراوانی از نبود سکولار/لیبرالیسم در کشورهای فوق گفت، ولی سؤال پیش میاید:
پس این همه قال و قیل در مورد سکولار/لیبرالیسم در غرب چیست؟
چرا در رسانههای پروپاگانداییشان این قدر پُز آن را میدهند و خواهان سکولاریسم و لیبرالیسم در کشورهای دیگر از جمله ممالک مشرق هستند؟!
اگر لیبرالیزیم به معنی آزادیخواهی باشد، یک مفهوم جهانشمول است مانند دموکراسی و عدالتخواهی، مثل میهندوستی و وطنپرستی، همانند برابری عادلانهٔ حقوق انسانها، آن چیزهایی در ده لزوم RaMU بارها متذکر شده ام.
ولی سکولاریزم داستانش خیلی با لیبرالیزم فرق میکند! لزوماً آزادیخواهی از راه سکولاریسم محقق نمیشود.
با توجه به دورهٔ قرون وسطی در اروپا، سکولاریسم مدعی جدایی دین/مذهب... از سیاست است؛ آنچه اصحاب دین و مذهب در قرون وسطی کردهاند، لزوماً منطبق بر همه نقاط دنیا نیست و از طرفی من در ادعای جدایی دین از سیاست در غرب شک دارم، دلیلش نیز عملکردهای دوگانه و تبعیضآمیز حکومتهای غربی هم در داخل و هم در خارج کشورهای خودشان است!
از مفاهیم دموکراسی، مشتمل بر عدم تبعیض میباشد و این سؤال پیش میاید، اگر هر ایدئولوژی و اعتقادی حق دارد در رژیم انتخاباتی دموکراسی شرکت کند و عقایدش خودش به محک آرای مردم بگذارد، چرا چنین حقی در مورد معتقدان به گرایشهای دینی داده نشود؟!
از طرفی، اگر یک گرایش- اعم از دینی یا غیر دینی- در انتخابات دموکراتیک پیروز شد، آیا حق اعمال عقاید خود را دارد، مانند قضیه نازیسم در آلمان؟! در نتیجه سکولاریسم میتواند در اولین گام نابود شود!
من سؤال از مدعیان و طرفداران سکولاریزم دارم، آنچه که مدعی هستید چیزی جز حاکمیت کاپیتالیسم نمیباشد و دموکراسی عقاید بیشتر یک ادعاست و در واقع وجود ندارد و من شک دارم در عمل سکولاریسم قابل پیادهسازی باشد!
واقعیت اینست بنا بر ماهیت امپرالیستی و جهانخواری رژیمها و دول غربی و شبه غربی، از جمله رفتار دوگانه و تب
من در مطالب متعددی بر رفتارهای دوگانه و تبعیضآمیز امپرالیستهای جهانخوار تاکید کردم. اینکه ادعای سکولاریزم و لیبرالیزم در ممالک غربی و شبه غربی، افسانهیی بیش نیست! یا لااقل در وجودش در آنجاها شک دارم.
با این وجود مورد کپیتالیسم به مثابه یک رژیم/نظام ایدئولوژی اقتصادی بر آن کشورها حاکم است و این لزوماً به معنی سکولار و لیبرالیستی آن ممالک نیست!
میشود دلایل و شواهد فراوانی از نبود سکولار/لیبرالیسم در کشورهای فوق گفت، ولی سؤال پیش میاید:
پس این همه قال و قیل در مورد سکولار/لیبرالیسم در غرب چیست؟
چرا در رسانههای پروپاگانداییشان این قدر پُز آن را میدهند و خواهان سکولاریسم و لیبرالیسم در کشورهای دیگر از جمله ممالک مشرق هستند؟!
اگر لیبرالیزیم به معنی آزادیخواهی باشد، یک مفهوم جهانشمول است مانند دموکراسی و عدالتخواهی، مثل میهندوستی و وطنپرستی، همانند برابری عادلانهٔ حقوق انسانها، آن چیزهایی در ده لزوم RaMU بارها متذکر شده ام.
ولی سکولاریزم داستانش خیلی با لیبرالیزم فرق میکند! لزوماً آزادیخواهی از راه سکولاریسم محقق نمیشود.
با توجه به دورهٔ قرون وسطی در اروپا، سکولاریسم مدعی جدایی دین/مذهب... از سیاست است؛ آنچه اصحاب دین و مذهب در قرون وسطی کردهاند، لزوماً منطبق بر همه نقاط دنیا نیست و از طرفی من در ادعای جدایی دین از سیاست در غرب شک دارم، دلیلش نیز عملکردهای دوگانه و تبعیضآمیز حکومتهای غربی هم در داخل و هم در خارج کشورهای خودشان است!
از مفاهیم دموکراسی، مشتمل بر عدم تبعیض میباشد و این سؤال پیش میاید، اگر هر ایدئولوژی و اعتقادی حق دارد در رژیم انتخاباتی دموکراسی شرکت کند و عقایدش خودش به محک آرای مردم بگذارد، چرا چنین حقی در مورد معتقدان به گرایشهای دینی داده نشود؟!
از طرفی، اگر یک گرایش- اعم از دینی یا غیر دینی- در انتخابات دموکراتیک پیروز شد، آیا حق اعمال عقاید خود را دارد، مانند قضیه نازیسم در آلمان؟! در نتیجه سکولاریسم میتواند در اولین گام نابود شود!
من سؤال از مدعیان و طرفداران سکولاریزم دارم، آنچه که مدعی هستید چیزی جز حاکمیت کاپیتالیسم نمیباشد و دموکراسی عقاید بیشتر یک ادعاست و در واقع وجود ندارد و من شک دارم در عمل سکولاریسم قابل پیادهسازی باشد!
واقعیت اینست بنا بر ماهیت امپرالیستی و جهانخواری رژیمها و دول غربی و شبه غربی، از جمله رفتار دوگانه و تب