دارای 12 امتیاز و 1 نظر | بخش مذهب | persian88empire.blogspot.se |
ولتر فیلسوف و نویسنده بزرگ فرانسوی عصر روشنگری است.مرحوم کسروی در کتاب جنبش مشروطیت میگوید که آزادی خواهان نوشتههای ولتر را به همراه داشتند و آن را برای برادران و خواهران به خواب رفته میخوانند .ولتر درباره پیامبر تازیان این چنین گفته است: این نویسنده بزرگ فرانسوی در دیباچه نوشته خود زیر نام تراژدی مینویسد؛ اینکه میگویند محمد همچون شاهزادهای به جهان چشم گشود و مردم او را به رهبری برگزیدند ، از این رو توانست قانونهای دادگرانه و آئینهای مردمی پدید آورد و مردم و سرزمین خود را در برابر بیگانگان و دشمنان نگهبانی و پاسداری نماید ، سخنان یاوهای بیش نیستند، زیرا هنگامی که شتر چرانی مانند او همه جا مردم را به شورش و تخت و تاز میرند و دست به کشتار و چاپیدن میزند و مردم را میکشد و زنان آنها را دستگیر میکند و به بردگی میبرد و به زور همخوابه خود و دیگران میسازد و یا آنها را به فروش میرساند، چنین کسی جز یک تبهکار نیست.محمد برای پذیراندن درونمایه نوشته خود که مشتی دری وری و دغلکاری است، همیشه دست به دامان جبراییل من درآوردی خود میشود و میگوید که با او در پیوند است که از سوی الله برای او پیام میاورد. این پیوند دروغین که تنها برای گول زدن مردم میباشد، نشان دهنده رفتارها و و گفتارهای یک فریب پیشه است که با نادان نگهداشتن مردم، میخواهد بر اریکه توانایی و فرماندهی پشت بزند. کدام خرد است که از دیدن هر رویه نوشته او به نام قرآن سخت دچار شگفتی نشود.این چه خداوندی است که برای فرمانبر کردن آفریدههای خود، پیوسته زمین لرزه و طوفان و بیماری و درد و آزار و شکنجه میفرستاد؟ در کدام آئینی میتوان یافت که مردان را بکشند و زنانشان را چون راهزنان بدزدند و آنها را فرمان خدا بدانند؟ محمد یک مالیخولیایی بود که خرد و دانایی از همه پیکرهاش رخت بر بسته و یاوه گویی و چرند بافی در همه رگ و ریشه جانش رخنه کرده و مغزش را از اندیشههای بیهوده و نامردمی، پر کرده بود. محمد نه تنها دشمن مردم بود که به دشمنی با هم میهنان و هم زبانان خود نیز دست میزد و از کشتار آنان هیچگاه سر باز نزد. کسی که به نام خدا به ستیز با آدمیان برخیزد و جنگ و خونریزی و ویرانی راه بیاندازد و مردم بیگناه را دست و پا ببرد و هستیشان را به پروه بگیرد و زنانشان را به همخوابگی بکشاند ، یک بیمار روانی است که جایش در تیمارستان ....
ولتر فیلسوف و نویسنده بزرگ فرانسوی عصر روشنگری است.مرحوم کسروی در کتاب جنبش مشروطیت میگوید که آزادی خواهان نوشتههای ولتر را به همراه داشتند و آن را برای برادران و خواهران به خواب رفته میخوانند .ولتر درباره پیامبر تازیان این چنین گفته است: این نویسنده بزرگ فرانسوی در دیباچه نوشته خود زیر نام تراژدی مینویسد؛ اینکه میگویند محمد همچون شاهزادهای به جهان چشم گشود و مردم او را به رهبری برگزیدند ، از این رو توانست قانونهای دادگرانه و آئینهای مردمی پدید آورد و مردم و سرزمین خود را در برابر بیگانگان و دشمنان نگهبانی و پاسداری نماید ، سخنان یاوهای بیش نیستند، زیرا هنگامی که شتر چرانی مانند او همه جا مردم را به شورش و تخت و تاز میرند و دست به کشتار و چاپیدن میزند و مردم را میکشد و زنان آنها را دستگیر میکند و به بردگی میبرد و به زور همخوابه خود و دیگران میسازد و یا آنها را به فروش میرساند، چنین کسی جز یک تبهکار نیست.محمد برای پذیراندن درونمایه نوشته خود که مشتی دری وری و دغلکاری است، همیشه دست به دامان جبراییل من درآوردی خود میشود و میگوید که با او در پیوند است که از سوی الله برای او پیام میاورد. این پیوند دروغین که تنها برای گول زدن مردم میباشد، نشان دهنده رفتارها و و گفتارهای یک فریب پیشه است که با نادان نگهداشتن مردم، میخواهد بر اریکه توانایی و فرماندهی پشت بزند. کدام خرد است که از دیدن هر رویه نوشته او به نام قرآن سخت دچار شگفتی نشود.این چه خداوندی است که برای فرمانبر کردن آفریدههای خود، پیوسته زمین لرزه و طوفان و بیماری و درد و آزار و شکنجه میفرستاد؟ در کدام آئینی میتوان یافت که مردان را بکشند و زنانشان را چون راهزنان بدزدند و آنها را فرمان خدا بدانند؟ محمد یک مالیخولیایی بود که خرد و دانایی از همه پیکرهاش رخت بر بسته و یاوه گویی و چرند بافی در همه رگ و ریشه جانش رخنه کرده و مغزش را از اندیشههای بیهوده و نامردمی، پر کرده بود. محمد نه تنها دشمن مردم بود که به دشمنی با هم میهنان و هم زبانان خود نیز دست میزد و از کشتار آنان هیچگاه سر باز نزد. کسی که به نام خدا به ستیز با آدمیان برخیزد و جنگ و خونریزی و ویرانی راه بیاندازد و مردم بیگناه را دست و پا ببرد و هستیشان را به پروه بگیرد و زنانشان را به همخوابگی بکشاند ، یک بیمار روانی است که جایش در تیمارستان ....