دارای 24 امتیاز و 0 نظر | بخش سیاسی | mahramaneh.blog.com |
تامل در این مساله که در بیش از سه دهه حیات ننگین جمهوری اسلامی، هیچیک از رهبران سیاسی [دیوانه] درآن حاضر نشدند خلاف گوئی و دروغ های خود را اصلاح یا پس بگیرند، موضوعی است که به ناکارآمدی سیستمی که به عنوان مجلس خبرگان رهبری در اصل و نهاد رژیم بوجود آمده است نیز باز می گردد.
به تعبیری دیگر، حضور اینگونه مترسکانِ، که در پست ها و مشاغل دیگر با عناوینی چون رئیس جمهور و مانند آن [بظاهر] در چنین رژیمی به فعالیت نیز مشغول بوده اند نشان می دهد، رهبری یگانه مقامی است که هیچ فردی اجازه ورود به تصمیمات لایتناهی او را نداشته و ندارد و سایر نهادها تنها به گونه ای تصنعی به امور متعدد مشغول بوده و فعالیت می کنند!
در یکی از بخشهای پیشین [اینجا] نشان دادیم، ولایت فقیه بعنوان سیستمی که در ابتدا از صداقت فرسنگها فاصله داشته است پا به درون سرزمینی نهاد، که در نخستین خواسته ی خویش صداقت رهبران را مد نظر خویش قرار داده بود.
به بخش دیگری از این دروغها [مبحث تکمیلی] در ذیل نیزتوجه کنید:
1- عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادامالعمر نیست، طول مسئولیت هر یک از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض میشود. اگر هم هر مقامی یکی از شرایطش را از دست داد، ساقط میشود.
2- من نمیخواهم ریاست دولت را داشته باشم. طرز حکومت، حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت.
3- ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکالهایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.
4- ما حکومتی را میخواهیم که برای اینکه یک دسته می گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشد.
5- حکومت اسلامی، حکومت ملى است. حکومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. این طور نیست که با قلدرى آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را. با آراء ملت مى آید و ملت او را حفظ مى کند و هر روز هم که بر خلاف آراء ملت عمل بکند قهراً ساقط است.
6- دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند… رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود.
7- ما وقتی از اسلام صحبت میکنیم به معنی پشت کردن به ترقی و پیشرفت نیست. ما قبل از هر چیز فکر میکنیم که فشار و اختناق وسیلهی پیشرفت نیست.
8- باید اختیارات دست مردم باشد.هر آدم عاقلی این را قبول دارد که م
تامل در این مساله که در بیش از سه دهه حیات ننگین جمهوری اسلامی، هیچیک از رهبران سیاسی [دیوانه] درآن حاضر نشدند خلاف گوئی و دروغ های خود را اصلاح یا پس بگیرند، موضوعی است که به ناکارآمدی سیستمی که به عنوان مجلس خبرگان رهبری در اصل و نهاد رژیم بوجود آمده است نیز باز می گردد.
به تعبیری دیگر، حضور اینگونه مترسکانِ، که در پست ها و مشاغل دیگر با عناوینی چون رئیس جمهور و مانند آن [بظاهر] در چنین رژیمی به فعالیت نیز مشغول بوده اند نشان می دهد، رهبری یگانه مقامی است که هیچ فردی اجازه ورود به تصمیمات لایتناهی او را نداشته و ندارد و سایر نهادها تنها به گونه ای تصنعی به امور متعدد مشغول بوده و فعالیت می کنند!
در یکی از بخشهای پیشین [اینجا] نشان دادیم، ولایت فقیه بعنوان سیستمی که در ابتدا از صداقت فرسنگها فاصله داشته است پا به درون سرزمینی نهاد، که در نخستین خواسته ی خویش صداقت رهبران را مد نظر خویش قرار داده بود.
به بخش دیگری از این دروغها [مبحث تکمیلی] در ذیل نیزتوجه کنید:
1- عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادامالعمر نیست، طول مسئولیت هر یک از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض میشود. اگر هم هر مقامی یکی از شرایطش را از دست داد، ساقط میشود.
2- من نمیخواهم ریاست دولت را داشته باشم. طرز حکومت، حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت.
3- ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکالهایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.
4- ما حکومتی را میخواهیم که برای اینکه یک دسته می گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشد.
5- حکومت اسلامی، حکومت ملى است. حکومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. این طور نیست که با قلدرى آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را. با آراء ملت مى آید و ملت او را حفظ مى کند و هر روز هم که بر خلاف آراء ملت عمل بکند قهراً ساقط است.
6- دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند… رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود.
7- ما وقتی از اسلام صحبت میکنیم به معنی پشت کردن به ترقی و پیشرفت نیست. ما قبل از هر چیز فکر میکنیم که فشار و اختناق وسیلهی پیشرفت نیست.
8- باید اختیارات دست مردم باشد.هر آدم عاقلی این را قبول دارد که م